شعر در مورد
افتادگی ،شعر درباره افتادگی،شعری در مورد افتادگی،شعر درباره ی
افتادگی،شعر افتادگی آموز،شعر افتادگی آموز اگر طالب فیضی،شعر افتادگی آموز
اگر طالب فیضی از کیست،شعر کامل افتادگی آموز،معنی شعر افتادگی آموز،شعر
پوریای ولی افتادگی آموز،شعر افتادگی آموز گر طالب فیضی،شعر افتادگی،شعر
درباره افتادگی،شعر در مورد افتادگی،شعر پوریای ولی افتادگی اموز،شعر
پوریای ولی افتادگی،شعر درباره ی افتادگی،شعری در مورد افتادگی،شعر کامل
افتادگی آموز اگر طالب فیضی،متن کامل شعر افتادگی آموز اگر طالب فیضی،معنی
شعر افتادگی اموز گر طالب فیضی،معنی شعر افتادگی آموز اگر طالب فیضی
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد افتادگی برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
افتادگی آموز اگر طالب فیضی هرگز نخورد آب زمینی که بلند است! !
شعر در مورد افتادگی
میان سادگی من و ایستادگی تو
راهی هست
که تجربه کرده¬ام
اما
کبوتری که می¬خواستم
میان سکوت چشم¬ها و افتادگی آسمان مرده بود…
شعر درباره افتادگی
ز خاک آفریـــــــدت خداوند پاک
پس ای بنده افتادگی کن چو خاک
تواضع سر رفعـــــــــت افرازدت
تکـــــــــــــــبر به خاک اندر اندازدت
به عزت هر آنکو فروتر نشست
به خواری نیــــــفتد ز بالا به پســت
شعری در مورد افتادگی
وقتی سرب
«افتادگی» یاد می داد
جغد
بر حاشیه ی شب
تفسیر می نوشت
شعر درباره ی افتادگی
انسان همچون رودخانه است؛
هرچه عمیق تر باشد آرام تر و متواضع تر است
شعر افتادگی آموز
{افتادگی!}
از برف
با تو
حرف می زنم
تب و هُرم ِ شرجی
تو را
یاوه گو کرده است!
شعر افتادگی آموز اگر طالب فیضی
وقتی به سیب دانش گاز می زنی ،
یادت باشد که حتما هسته ی تواضع را نیز همراهش بخوری !
شعر افتادگی آموز اگر طالب فیضی از کیست
اوحدی، بر درش افتادگی از دست مده
زانکه افتادگی اینجا مدد جاه شود
شعر کامل افتادگی آموز
چونکه گشتی بربوته خاری تاج سر
افتادگی آموز گلم
ورشدی مهمان گل ، بلبل !
افتادگی آموزگلم
بخت را چون شدی بر شه وزیر
افتادگی آموزگلم
درگلستان اربدی گلعزاران را سرسبد
افتادگی آموز گلم
درکویر زندگی برامیدها، قطره ای !
افتادگی آموز گلم
درشکارگاهان تور صیادان سنگدل
افتادگی آموز گلم
درسحرگاهان فرصت احیاء گذار
افتادگی آموزگلم
بامدادان از پی کار حلال
افتادگی آموز گلم
رحمت حق خواه در زندگی وبندگی
افتادگی آموز گلم
معنی شعر افتادگی آموز
دریاها نماد تواضع هستند؛
در نهاد خود کوههایی فراتر از خشکی دارند،
اما هیچ گاه آن را به رخ ما نمی کشند
شعر پوریای ولی افتادگی آموز
چند پیچد بر من بیدست و پا افتادگی
از رهم بردار تا گیرد عصا افتادگی
شعر افتادگی آموز گر طالب فیضی
افتادگی
خداوندا : من افتاده ام
حتی نه به اندازه ی ضخا مت برگی ازدرخت
و تا ضخیم شدنم , سالها فاصله دارم
شعر افتادگی
کله گوشه بر آسمان برین
هنوز از تواضع سرش بر زمین
گدا گر تواضع کند خوی اوست
ز گردن فرازان تواضع نکوست
شعر درباره افتادگی
شیوه عشاق چون اشکست در راه نیاز
ابتدا سرگشتگیها انتها افتادگی
شعر در مورد افتادگی
افتادگی آموز اگر شاعر دهری
تاپیرو جوان فکر نکنند با همه قهری
شعر پوریای ولی افتادگی اموز
به جائی که بدخواه خونی بود
تواضع نمودن زبونی بود
شعر پوریای ولی افتادگی
نیست سعی ما بیابان مرگ منتهای خضر
لغزش پائیست خواهد برد تا افتادگی
شعر درباره ی افتادگی
افتادگی آموز به اوجت ببرد شعر
آنوقت بگویند که سر لوحه شعری
شعری در مورد افتادگی
عالمی از عجز ما چیده است سامان غرور
کرد ما را سایه بال هما افتادگی
شعر کامل افتادگی آموز اگر طالب فیضی
تندبادی که تویی
در کویری که منم
پر خاشی نشانگر بلوغ که از توست
و افتادگی ریگهای ویلان که از من
این است زندگی من
من به تشویش خویش عشق می ورزم
من درد را دوست دارم
من محتاج آن یاد توام
که ریشه ها را می گسلد
و دیوارآبادی ها را در غبار شنهای فرا موشی می شوید
متن کامل شعر افتادگی آموز اگر طالب فیضی
بگذر از کوشش که دارد وادی تسلیم عشق
جاده از خود رفتن و منزل زپا افتادگی
معنی شعر افتادگی اموز گر طالب فیضی
مرزی تا ورای افتادگی و سادگی
مرزی تا پستی و بیچارگی
معنی شعر افتادگی آموز اگر طالب فیضی
این رنگ پریده، این وضع آشفته
این پریشانی گیسو و این افتادگی ابرو…
شعر در مورد افتادگی
دامن تسلیم هم آسان نمی آید بدست
خاک گردیدیم تا شد آشنا افتادگی
شعر درباره افتادگی
سراسر ستیز و افتادگی
همواره بی قرار و پرآتش
شعری در مورد افتادگی
هر چه از ما گل کند تمهید تسلیم است و بس
سرکشی هم دارد از دست دعا افتادگی
شعر درباره ی افتادگی
ازادگی پشت پا بر دین زدن نبود
عقب افتادگی حرف حق گفتن نبود
شعر افتادگی آموز
گر کسی از پا درافتد ما زسر افتاده ایم
یک زمین و آسمان از ماست تا افتادگی
شعر افتادگی آموز اگر طالب فیضی
سایه به سایه در فراق تو نشستم
وقتی نگاهت در دلم افتادگی داشت
شعر افتادگی آموز اگر طالب فیضی از کیست
بوسه های من ،پر از دلدادگی ست
بی غرورم ، رسم من افتادگی ست
آه ، ای ، لیلای زیبا روی من
لیلی و مجنون دگر افسانه نیست
شعر کامل افتادگی آموز
ما بتعظیم از سر بنیاد خود برخواستیم
شعله هم گر کرد با خاشاک ما افتادگی
معنی شعر افتادگی آموز
همچو آتش سرمکش (بیدل) که در تدبیر امن
خاک بنیاد ترا دارد بپا افتادگی
شعر پوریای ولی افتادگی آموز
توء املاء صداقت و سادگی
نمره شده، منفی افتادگی
شعر افتادگی آموز گر طالب فیضی
کرد شبنم را بخورشید آشنا افتادگی
قطره را شد سوی دریا رهنما افتادگی
شعر افتادگی
حافظ افتادگی از دست مده زان که حسود
عرض و مال و دل و دین در سر مغروری کرد
شعر درباره افتادگی
راحت روی زمین زیر نگین نازتست
گر چو نقش پا توانی ساخت با افتادگی
شعر در مورد افتادگی
داغ دیگر غم افتادگی از پا که مدام
به عصا دست و گریبانم ازو نرگس وار
شعر پوریای ولی افتادگی اموز
بی نیازی نیست ناز غیرت آهنگان عشق
شعله را گردنکشی برده است تا افتادگی
شعر پوریای ولی افتادگی
در شاهراه عشق ز افتادگی مترس
کز پا فتادن تو به منزل رسیدن است
شعر درباره ی افتادگی
عالمی چون اشک بر مژگان ما دارد قدم
این نیستان داشت وا پیش از بوریا افتادگی
شعری در مورد افتادگی
به کار افتادگی خویش هرگز
ندیدم هیچ سرگردان ندیدم
شعر کامل افتادگی آموز اگر طالب فیضی
داغ میگوید بگوش شعله کای مست غرور
تا به کی سر بر هوای پیش پا افتادگی
متن کامل شعر افتادگی آموز اگر طالب فیضی
مگذر از یاران که در هنگام کار افتادگی
واجب آن باشد که یاران یاری یاران دهند
معنی شعر افتادگی اموز گر طالب فیضی
ما ضعیفان فارغیم از زحمت تحصیل جاه
مسند ما خاکساری تخت ما افتادگی
معنی شعر افتادگی آموز اگر طالب فیضی
از مزاج کینه جو وضع مدارا برده اند
با شرر مشکل که گردد آشنا افتادگی
شعر در مورد افتادگی
گه بپای کاکلش افتم گهی در پای زلف
خوش سر و کاری مرا افتاد با افتادگی
شعر درباره افتادگی
رفته از خویش تا از خاک بردارم سری
اینقدر چون سایه ام دارد بپا افتادگی
شعری در مورد افتادگی
یا رفت و من چو نقش یا بخاک افتاده ام
سایه میگردید کاش این نارسا افتادگی
شعر درباره ی افتادگی
فال اشکی میزند بیدست پائیهای آه
شبنم است آندم که گل کرد از هوا افتادگی
شعر افتادگی آموز
خاک عاجز نیز خود را میزند بر روی باد
خصم اگر منصف نباشد تا کجا افتادگی
شعر افتادگی آموز اگر طالب فیضی
ما همه اشک و تو مژگان ما همه تخم و تو ابر
دستگیری از تو میزیبد ز ما افتادگی
شعر افتادگی آموز اگر طالب فیضی از کیست
تا تواند خواست عذر سرکشی های شباب
میکند (بیدل) بما قد دو تا افتادگی
شعر کامل افتادگی آموز
ز خاک آفریدت خداوند پاک
پس ای بنده افتادگی کن چو خاک
معنی شعر افتادگی آموز
با یاد مولایم علی چون خو گرفتم
بر پهنه ی افتادگی پهلو گرفتم
شعر پوریای ولی افتادگی آموز
عزت از افتادگی خیزد که باشد در کنار
جای از افتادگی، حرف کتاب افتاده را
شعر افتادگی آموز گر طالب فیضی
سرفرازی را نباشد جنگ با افتادگی
دولت خورشید را دارد بپا افتادگی
شعر افتادگی
در فصل پرواز برگها در آغوش باد،
عاشقی رنگ عوض می کند
رنگی به گستردگی آفتاب
به افتادگی دشت
به سبکی قاصدک
به خوش آوازی موج
و به انتهای رود
شعر درباره افتادگی
از تواضع دولت افزاید سعادتمند را
خوش بود چون سایه از بال هما افتادگی
شعر در مورد افتادگی
از اسب چون افتادگی “از اصل کی افتادگی
مرد کهن چون من که شد کی سن و سال و خستگی
شعر پوریای ولی افتادگی اموز
از عزیزی می گذارد پا به چشم آفتاب
هر که گیرد همچو شبنم از هوا افتادگی
شعر پوریای ولی افتادگی
بهره دلدادگی افتادگی!
گفتمش تشویش
بسیاراست وعشق
رمزهرعشقی بودافتادگی!
شعر درباره ی افتادگی
مرکز بر گرد سرگردیدن افلاک کرد
نقطه بی دست و پای خاک را افتادگی
شعری در مورد افتادگی
رفت در بیهوده گردی عمر ما چون گردباد
ما سبک مغزان کجاییم و کجا افتادگی
شعر کامل افتادگی آموز اگر طالب فیضی
مردم بی دست و پا را مرکبی در کار نیست
می رود منزل به منزل جاده با افتادگی
f
متن کامل شعر افتادگی آموز اگر طالب فیضی
تمجید افتادگی با غرور
تجدید مردانگی با تکبر
معنی شعر افتادگی اموز گر طالب فیضی
جا به کنج گلخن و صحن گلستان داده است
شعله را گردن فرازی، آب را افتادگی
معنی شعر افتادگی آموز اگر طالب فیضی
تو درین لحظه مرا با همه افتادگی ام میبینی
دل به این ماندن و رفتن همه پرپر شده است
شعر در مورد افتادگی
دانه را سرسبز سازد، قطره را گوهر کند
در جهان خاک باشد کیمیا افتادگی
شعر درباره افتادگی
بی پر و بالی کند نزدیک راه دور را
برد بر افلاک چون شبنم مرا افتادگی
شعری در مورد افتادگی
گر چه باشد بر زمین پست جاری حکم آب
می شود سد ره سیل بلا افتادگی
شعر درباره ی افتادگی
شعله شد مغلوب خاکستر به اندک فرصتی
سرکشان را زود آرد زیر پا، افتادگی
شعر در مورد افتادگی